عشق و علاقه به همسر، از یک سو مهمترین عامل بقا و شیرینی زندگی مشترک است و از دگر سو، عاملی برای تحمل سختی ها و مصائب احتمالی در زندگی. متاسفانه، گاهی معنای این دوست داشتن سوءتعبیر می شود و به صورت شق زیبایی از جلوه آزار و اذیت دیگری نمایان می گردد.
به بهانه ی دوست داشتن، محبت و علاقه به همسر، شریک زندگی مان را در زندانی از باید و نباید ها محصور می کنیم؛ به خود اجازه می دهیم به دفعات متعدد به او تلفن کرده و یا از او سوال کنیم که « کجا بودی »،« چکار کردی » « کی میآیی؟ » و...
با گذشت اندک زمانی، متهم این زندانی، از شک وتردید و توبیخات مدام زندانبان عاصی شده و اظهارخستگی و درماندگی خواهد نمود و اندیشه گریز ازحصار بدبینی این زندان و زندانبان تمنای تمامی لحظات زندگی اش خواهد شد.
از همان روزهای نخستین زندگی، رگههایی از بدبینی در روابط زوج قابل مشاهده است. زوجین جوان، بالاخص خانم ها، در اوایل آشنایی و یا سالهای ابتدایی ازدواج، تماس های مکرر،سوال و جواب های بی مورد همسر و رفتارهای از این قبیل را (مثلا، تماس مکرر ،در طی روز، یک مرد به نامزدش و پرسش مودبانه «کجا هستی؟ میخواستم احوالت را بپرسم»)، به اشتباه، عشق و علاقه شخص مقابل تعبیر نموده و بدان توجه چندانی نمیکنند غافل از آن که، علاقه مندی و دوست داشتن نیز همانند هر موضوعی ، قواعد خاص خود را دارد. احساساتی بدین سان مهیج و جالب، نه تنها مناسب نیست بلکه مسبب اصلی جدایی عاطفی همسران از یکدیگر در زندگی مشترک می باشد و در آینده ای نه چندان دور،کانون گرم خانواده را با مشکلات عدیده ای مواجهه خواهد نمود.
برخی، داستان عشق خود را با بعضی از شخصیت های قصه ها و فیلم ها همانند دانسته و تشابه مثل می کنند اما با چشیدن طعم تلخ فراز و نشیب های عشق نا پخته، به این عبرت دست می یازند که زندگی مشترک با رمّان ها و فیلم های عاشقانه تفاوت فاحشی دارد.
عشق بعد از ازدواج، محصول زمان است و با آرامش و درک متقابل، به بالندگی و اوج می رسد و اعتماد به همسر، زمینه اصلی عشق است و دو نفری که نسبت به هم علاقه مند و متعهد می باشند با وجود فرسنگ ها دوری، تنها یک نفر را دلمشغولی ذهنی خود می دانند و در همه حال و احوال به او میاندیشند و لاغیر. انحصار طلبی مطلق، زمینه ای برای تقویت حس حسادت است که اگر ناشناخته باقی بماند و ریشه های ستبرش را بیش از بیش بپروراند بی شک مهمترین عامل سو ظن و عدم اعتماد در زندگی زناشویی خواهد بود.
یکی از شایعترین علت مراجعه زوجین به مراکز مشاوره، اختلالی است تحت عنوان بدگمانى و سوءظن
فرد بدبین تفسیر غلطی از رفتار دیگران دارد، احساس همیشگی او بر آن است که هر چیزی که میبیند و می شنود با آن چیزی که در پشت صحنه است تفاوت دارد ، به واقع این رفتار از یک احساس مثبت نشات نمی گیرد و فرد بدبین حتی خوبی را نیز بد تفسیر می کند
ابتلا به این اختلال در خانم ها شیوع بیشتری دارد اما در آقایان شدیدتر و مشکلساز است و پیامدهای خطرناکتری به همراه دارد؛ بیشترین میزان مراجعه از جانب زنان به ستوه آمده ای است که دیگرتاب تحمل شکنجه و عذابروحى اتهامات همسر را نداشته و این متهم بیگناه، به ناچار برای رفع آن، دست آویز مشاوران می شود.
برخی از زوجین، رابطه زن و شوهری را با رابطه پلیسی اشتباه گرفته اند؛ در چنین رابطه ای یکی از زوجین متهم و دیگری بسان پلیسی می باشد که در همه احوال به دنبال خلافکار است و اعمال و حرکات همسرش را تحت نظر می گیرد.
فرد مبتلا، بىجهت نسبت به همسرش بدبین می باشد، نگاهی بدبینانه به تمامی رفتارها و گفتار همسر دارد، بهانهجویى و ایرادگیری می کند، همچون سایه ای در تعقیب همسر است و زندگی همسر را محصور به محدودیت های خود می کند . از نظر چنین فردی، هر گونه پاسخدهی رفتاری و کلامی همسر، حتی در قبال سخت گیری ها و تعصبات غلط و توهمات بیجای وی، مترادف با خیانت همسر قلمداد می شود و او را بر آن وا می دارد برای اثبات ادعای بی منطق خود از در و دیوار شاهد و قرینه پیدا کند و در نهایت، متعاقب چنین مراقبت های افراطی و تحت نظر و سیطره دیگری بودن ، آسایش و اطمینانی که لازمه زندگی سالم است رخت بربسته و زندگی به کام فرد و خانواده تلخ می شود.
روان شناسان عوامل چندی را در بروز بدبینی بین همسران موثر دانسته اند که در ذیل به آنان اشاره می نمائیم:
حسادتها
تمنای دیگری به طور مطلق و خواهان کسب محبت انحصاری همسر برای خود ، تا حدی طبیعی است؛ اما اگر این احساس، از حد معمول پا را فراتر بگذارد، باعث ایجاد آشفتگی در روابط زن وشوهر شد.
حسادت و حس اینکه همسرم به دیگران، بیش از من بها می دهد ؛ تدریجا به افکاری با رنگ و بوی پارانوئیدی(شک و بدگمانی ) تبدیل می شود و متعاقب آن، فرد به انجام رفتارهای جنون آمیز و دور از ذهنی مبادرت می ورزد تا بدین طریق، مرهمی برای تسکین و فروکش کردن زبانه های شعله ور آتش حسادت خود دست یابد؛ لذا، عدم کنترل و پرورش افراطی این حس ،مشکلات عدیده ای را برای ارکان اصلی زندگی و کیفیت آن وارد می سازد.
غیرت و تعصب افراطی بیماری
غالبا افراد بدبین، از اعتماد به نفس بالایی برخوردار نمی باشند و هر گونه مواجه همسر با دیگران را تهدیدی حیاتی در سلب علاقمندی و توجه همسر بر خود می پنداراند که غالبا این ترس را نیز با مفهومی به نام عشق و علاقه پنهان می کنند
ساده اندیشی و تحت تاثیر محض دیگران بودن عقدهها و محرومیتها و سابقه تلخ درزندگی (علی الخصوص در دوران کودکی) اعتماد به نفس پایین
خودخواهیها و ماجراجوئیها
ماحصل نهایی وجود دو خصیصه ،خودخواهی و ماجراجویی، چیزی جز اندیشه سودمند طلبی محض برای خود و بی پروایی نخواهد بود که به موجب آن فرد تنها به اقتضاعات حال اندیشیده و فکر خود را اصلح ترین پنداشته و بر آن اساس ،با دیگران برخورد می نماید و تخطی دیگران از این اوامر حتمی الواقع و به جا، به منزله خیانت به آنان در نظر گرفته می شود که متعاقباً بدبینی و شرارت بر این اندیشه خام خیانت دامن زده و بالاخره، بدین ترتیب است که زندگی بر طرفین تیره و تار می شود.
اخذ: تبیان
کلمات کلیدی: